گدایی شنیدم که در تنگجای
نهادش عُمَر پای بر پشتِ پای
ندانست درویشِ بیچاره کاوست
که رنجیده دشمن نداند ز دوست
برآشفت بر وی که کوری مگر؟
بدو گفت سالارِ عادل عُمَر
نه کورم ولیکن خطا رفت کار
ندانستم از من گنه در گذار
چه منصف بزرگانِ دین بودهاند
که با زیردستان چنین بودهاند
فروتن بوَد هوشمندِ گُزین
نهد شاخِ پُرمیوه سَر بر زمین
بنازند فردا تواضعکنان
نگون از خجالت سرِ گردنان
اگر میبترسی ز روزِ شمار
از آن کز تو ترسد خطا درگذار
مکُن خیره بر زیردستان ستم
که دستی است بالایِ دستِ تو هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.