رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۵ دو جوی روان از دهانش ز خلم دو خرمن زده بر دو چشمش ز خیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: دو جوی آب از دهانش جاری است و دو خرمن از غم و اندوه در چشمانش نمایان شده است.
هوش مصنوعی: دو جریان آب از دهانش جاری است و دو خوشه از گندم بر دو چشمانش نشسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهارست همواره هر روزیم
به منکر فراوان، به معروف کم
بخنجر جداکرد زو گوش و دم
بران کشت زاری که آزرد سم
سپه پهلوان بود با شاه جم
بخّم اندرون شاد و خرّم ببم
به یک جای بودند هر دو به هم
که این ابن عم بود و آن بنت عم
اگر کار بوده است و رفته قلم
چرا خورد باید به بیهوده غم؟
وگر ناید از تو نه نیک و نه بد
روا نیست بر تو نه مدح و نه ذم
عقوبت محال است اگر بتپرست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.