پاره ۱: تا سمو سر برآورید از دشت
پاره ۲: نیست فکری به غیر یار مرا
پاره ۳: زرع و ذرع از بهار شد چو بهشت
پاره ۴: اشتر گرسنه کسیمه برد
پاره ۵: هر کرا راهبر زغن باشد
پاره ۶: دیوه هر چند کابرشم بکند
پاره ۷: گاو مسکین ز کید دمنه چه دید؟
پاره ۸: دور ماند از سرای خویش و تبار
پاره ۹: گرچه نامردمست آن ناکس
پاره ۱۰: دخت کسری ز نسل کیکاوس
پاره ۱۱: تبر از بس که زد به دشمن کوس
پاره ۱۲: آن که از این سخن شنید ارزش
پاره ۱۳: خویشتن پاک دار و بیپرخاش
پاره ۱۴: خویشتن پاک دار بیپرخاش
پاره ۱۵: خویش بیگانه گردد از پی دیش
پاره ۱۶: از بزرگی که هستی، ای خشنوک
پاره ۱۷: از تو خالی نگارخانه جم
پاره ۱۸: من چنین زار ازان جماش شدم
پاره ۱۹: من چنان زار ازان جماش درم
پاره ۲۰: جان ترنجیده و شکسته دلم
پاره ۲۱: باد بر تو مبارک و خنشان
پاره ۲۲: بودنی بود، می بیار اکنون
پاره ۲۳: چون نهاد او پهند را نیکو
پاره ۲۴: چون به بانگ آمد از هوا بخنو
پاره ۲۵: از شبستان ببشکم آمد شاه
پاره ۲۶: ریش و سبلت همی خضاب کنی
پاره ۲۷: آن که نشک آفرید و سرو سهی