گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

اسمش میرزا محمد رحیم و از اکابر اهالی آن قصبهٔ پرنعیم. در آغاز شباب از تحصیل علوم متداوله کامیاب. در اصفهان جنت نشان در خدمت علمای دین و پیروان شرع مبین به قدر استعداد خود از هر خرمنی خوشه چین آمد. در فنون علوم ماهر و قادر گردید. در طلب حصول تصفیه و تزکیهٔ نفسیه برآمد و شوقمند مجاهدات و مشاهدات شد. آخرالامر نورعلیشاه اصفهانی را دریافت و به جانب او شتافت. دست ارادت بدو داد و ذکر خفی از او تلقین گرفت و به عبادت مشغول گردید و به مراتب عالیهٔ ذوق و حال از فقرای معاصرین محسوب و طالبان را خدمتش مطلوب است. گاهی صحبت و گاهی نظر تخلص می‌نماید و نام طریقتش نظرعلیشاه است و از اشعار ابکار افکار اوست:

مثنوی

باز دلم عاشق و دیوانه شد

محو رخ ساقی و پیمانه شد

باز دلم نشاء دیگر گرفت

مست شد و عاشقی از سر گرفت

مرغ دلم طایر عرش آشیان

کرد هوای چمن لامکان

چون سخن دلکش رامین به ویس

چون نفخات یمنی از اویس

نورفشان همچو کف موسوی

روح فزا همچو دم عیسوی

بوی خدا از یمنم می‌رسد

نفخ اویس از قرنم می‌رسد

طوس، حریم حرم کبریاست

مدفن پاک شهِ پاکان، رضاست

کعبه اگر خانهٔ آب و گل است

طوس رضا کعبهٔ جان و دل است

کعبه بود سجده گه خاکیان

طوس بود قبلهٔ افلاکیان

مهبط انوار الهی است طوس

جلوه گه حضرت شاهی است طوس

آینهٔ سینهٔ سیناست طوس

خوابگه بضعهٔ موساست طوس

قبّهٔ او سرزده از ساق عرش

سُدّهٔ آن قبه بود طاق عرش