آموخت ما را آن زلف و گردن
زنار بستن، بت سجده کردن
آن مار گیسو بر گردن او
هر کس که بیند خونش بگردن
بس دلفریبند آن چشم و آن زلف
آن یک به شادی وین یک به شیون
گر از تو بندم دل بر دو گیتی
ای حیف از دل ای وای بر من
تا چند باشی همچون قلیواچ
در راه عرفان نه مرد و نه زن
عمر مسیحا پیشش نیرزد
روزی بسر با دلدار کردن
یاری که پنهان از جسم و جان است
در دیدهٔ دل دارد نشیمن
بارم گران است بر دوش گردون
روزی که افتد کارم به گردن
با ما چه حاصل از عقل گفتن
ما را چه لازم دیوانه کردن
خون کسی نیست بر گردن ما
از ما مپرهیز ای پاک دامن
هر چند خواریم بر درگه دوست
یک مشت خاکیم در چشم دشمن
دنیا و عقبی نبود رضی را
ساقی تو می ده مطرب تو نی زن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت زنان اشاره میکند و بر تأثیر آنها بر دل و جان مردان تأکید دارد. شاعر از زلف و گردن آنها به عنوان نمادهای دلفریبی یاد میکند و تاثیر چشمها و زلفهای زیبا را بر دل عاشق توصیف میکند. او میگوید که عشق و عرفان فراتر از دلبستگیهای دنیوی است و در این راه نه مرد و نه زن مهم هستند. زندگی و عمر مسیحا در برابر عشق واقعی ناچیز است و شاعر به یاری پنهانی که از جانب خداوند میآید اشاره دارد. در نهایت، او به بیاهمیتی دنیا و امور مادی می پردازد و تأکید میکند که چه بسا درگاه دوست، ارزشی بیشتر از دنیا و آخرت دارد.
هوش مصنوعی: ما یاد گرفتیم که چگونه زلف و گردن را به زنار ببندیم و مانند بتها به سجده بیفتیم.
هوش مصنوعی: هر کسی که آن مار گیسو را بر گردن او ببیند، خونش بر گردن او خواهد بود.
هوش مصنوعی: چشم و موهای آن یار به قدری زیبا و دلنشین هستند که یکی از آنها باعث شادمانی میشود و دیگری به اندوه و زاری.
هوش مصنوعی: اگر دل من به تو وابسته باشد، وای به حال من، که از این دنیا و آن دنیا چیزی برایم نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی در زمینه عرفان مانند یک قلیواچ (اشاره به نوعی غذا که معمولاً در وسط سفر یا در حالت ناپخته گاه مناسب است) بمانی و نه به عنوان مرد و نه به عنوان زن، یعنی همچنان در حالت ناپخته و بلاتکلیفی باقی بمانی؟
هوش مصنوعی: عمر طولانی مسیحا به پای یک روز عاشقانه و دلنشین کنار معشوق نمیرسد.
هوش مصنوعی: یار و دوست که از جسم و دنیا جداست، در دل و روح ما جایگاه خاص و ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: باری که بر دوش آسمان است، به زودی بر دوش من میافتد و روزی فرا میرسد که مسئولیتها و کارهایم به گردن من خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که صحبت کردن با عقل و منطق برای ما هیچ فایدهای ندارد، زیرا در نهایت، دیوانه شدن و نادانی به سرنوشت ما وابسته است. به عبارتی دیگر، برای ما مهم نیست که دیگران منطقی صحبت کنند، چرا که در نهایت، مهمترین چیز این است که از شادی و جنون زندگی لذت ببریم.
هوش مصنوعی: ما هیچ گناهی بر گردن نداریم، پس ای کسی که پاکدامن هستی، از ما دوری نکن.
هوش مصنوعی: ما هرچند در نظر دوست بیارزش و خوار به حساب میآییم، اما در چشم دشمنان تنها یک تکه خاک و بیاهمیت هستیم.
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت برای رضای خدا مهم نیستند، ساقی به تو شراب میدهد و نوازندهی ساز هم بنوازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیب و گل و سیم دارد آن دلبر من
سیبش زنخ و گل دو رخ و سیمش تن
بنگر به رخ و دو زلف آن سیم ذقن
تا لاله به خروار بری ، مشک به من
افتاده منم به گوشهٔ بیتِ حَزَن
غمهای جهان مونس غمخانهٔ من
یا رب تو به فضل خویش دندانم را
بخشای به روح حضرت ویس قَرَن
پیچان درختی نام او نارون
چون سرو زرین پر عقیق یمن
نازنده چون بالای آن زاد سرو
تابنده چون رخسار آن سیمتن
شاخش ملون همچو قوس قزح
[...]
ای دوست بجملگی تو را گشتم من
حقا که دراین سخن نه ذوق است و نه فن
گر تو ز خودی خود برون جستی پاک
شاید صنما بجای تو هستم من
عضوی ز تو گر دوست شود با دشمن
دشمن دو شمر تیغ دو کش زخم دو زن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.