ای عشق نگویم که به جای خوشم انداز
یکبار دگر در تف آن آتشم انداز
آتش چه زنی بر دلم از نام جدائی
این حرف مگو با من و در آتشم انداز
بیماری خود داده به ما نرگس مستش
ای دیده ز پر کالهٔ دل مفرشم انداز
یا رب نپسندی که بخواهم ز تو چیزی
یا رب به کریمی خود از خواهشم انداز
از مغز سر خویش رضی شعله بر افروز
و اندر دل بی عزت خواری کشم انداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و درد جدایی است. شاعر به معشوق میگوید که او آتش عشق را در دلش شعلهور کند و از تلخی جدایی نگوید. او از عواطف قوی و بیمارگونه خود سخن میگوید و از خداوند درخواست میکند که با کرامت خود، به او کمکی کند. در نهایت، شاعر از رنج و خفتی که در دل دارد، صحبت میکند و میخواهد تا به او توجه شود. در کل، شعر حس عمیق عشق و رنج ناشی از آن را به تصویر میکشد.
ای عشق، نمیگویم که مرا در جای راحت و خوش قرار بدی و به من خوشی بدی...یکبار دیگر مرا در گرما و داغی آن آتش بنداز
یار:خود را برای چه آتش میزنی چرا که در دل من اعتبار و آوازه ای نداری...این حرف به من نگو و مرا در آتش بنداز
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به حالتی که فرد در اثر شیفتگی یا عشق به معشوق، دچار نوعی بیماری احساسی شده است. چشمها به خاطر جذابیت و زیبایی معشوق، دلی پر از غم و درد را از یاد میبرند و نمیتوانند از نگاه کردن به او دست بردارند. در واقع، شاعر از خویش میخواهد که در برابر زیبایی معشوق احساس ضعف و بیمارگونهای را تجربه کند، اما در عین حال نمیخواهد که دلش از آن حال برکند و فراموشی را تجربه کند.
ای پروردگار دوست نداری از تو چیزی بخواهم...ای پروردگار به بزرگی خود مرا از خواهش بنداز و چیزی که میخوام به من بده
هوش مصنوعی: از فکر و اندیشهام روشنایی بگیر و در دل من که بیاحترامی و ذلت را تحمل میکند، شعلهای روشن کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.