دُوسْتِ قَدْ نَشِنِهْ گِتِنْ سُورِهْ یٰا کٰاجْ
بَشِنِهْ گِتِنْ کٰانِ بِلُورِهْ یٰا عٰاجْ
اَمیرْ گِنِهْای سُورِهْوَشِ گیتی سٰاجْ
تِهْ هَرْوَرِ خِشْ بِهْتِرِهْ عٰالِمِ بٰاجْ
اُونْ تِهْ حُسْن وُ خُوبی بَوِرْدْ یُوسِفِ بٰاجْ
سُودَکِتْ تِنِهْ سٰایِهْ سَرْ هُونیٰا کٰاجْ
نَرْگِسْ سَرْگِرْدوُنْ شُونِهْ بِهْ تِهْ تَنِ عٰاجْ
تِنِهْ کَمِّنِ ریزِشْ مِنِهْ سَرِ تٰاجْ
تِهْ نَرْگِسِ چِشْ فِتُنوئِهْ یٰا قَرٰاقٰاجْ
دِنْبالِهْ اَلِفْ بَکِشییِهْ دِقیقٰاجْ
یٰا کُحْلِهْ یٰا رَنْدِشِهْ یٰا کِهْ مِشْکِ فٰاجْ
نَرْگِسِ خِدَنْگْ تیرْ زَنِنْ، فٰاجْ هٰاکِنْ فٰاجْ
سُو آل مُشْتِری، نٰافِهْ مِشْکِهْ، سَرْوِ سٰاجْ
کَمُونْ بِرْفِهْ، دَسْتْ قًبْضِهْ وُ مییُونِهْ نٰاجْ
گُوشْرِهْ دُرْ بِرٰازِنِهْ، سُویِ تَنْرِهْ عٰاجْ
کَرْبْ، قَلْیُونِ مُوِّنِهْ کِهْ بَوُو خَمْ وُ کٰاجْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بالای دوست را نمیتوان گفت سرو است یا کاج / ولی میتوان گفت کان (معدن) بلور است یا عاج
امیر میگوید:ای سروآسای گیتی آرای من! / بوسهی هر رخ تو بهتر و ارزندهتر از باج جهان است
آن حسن و زیبایی تو از یوسف باج ستاند / سایهی تو، روشنی بر سر کاج افکند
نرگس از (دیدن) بدن تو سرگردان میرود. / و ریزش و فروافتادن کمند زلف تو تاج سر من است
چشم نرگسین تو فتنه است یا ابروی مشکین تو؟ / دنبالهی الف را دو قیقاج کشیده است
یا سرمه یا رندش و یا مشک ناب (مشکفام) است / نرگس چشم تو تیر خدنگ میزند، آشکار کن، آشکار (هدف بگیر)
پیشانی ستارهی زاوش، ناف مشک ختن، بالاسرو آراسته / ابروکمانی، دست قبضهی شمشیر و کمر (میان) تو باریک است
گوش برازندهی دُرّ است و روشنی و سپیدی بدن تو به شایستگی عاج / برآمدگی پستان تو مانند برجستگی است که خم و کج شده باشد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.