ای گلِ چَمنْ، تو مه وشکُوره تاجْ بی
ناشکفتهْ تو دَستِ کَسُون تاراجْ بی
گردنْ به سفیدی چه پیونِ عاج بی
سُونِ مُرغِ بَسْملْ، گلْ به خینْ اراجْ بی
شمسْ چیرهی دوسته، که شیرینْ مزاجْ بی
قمر طَلْعَتْ و مشکْ به گلاله تاجْ بی
زهره خاصیتْ بیه که دلْ تاراجْ بی
زُحلْ بَزهْ، سُونِ شَفَقْ، خینْ رواجْ بی
اونْدم که ونهْ سایه، خورشیدِ تاجْ بی،
دوستِ هَرْ وَرِ خَشْ عالمِ خراجْ بی
شمرِ ذوالْجوشنِ نَسْل که یکی حَجّاج بی،
بَکُوشتهْ دینْ دارونْ ره چه چی علاجْ بی؟
اُونْ گوهرِ مَکنونْ که از وی رواجْ بی
عاشقْ مردمونِ شَربِتِ مزاجْ بی
بَدنْ به سفیدی چه بلور و عاجْ بی
صَدْ حَیف و هزار حیف که تیرِ آماجْ بی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای گل چمن! تو تاج شکوفهی من بودی / [هنوز] ناشکفته، تاراجِ دست کسان بودی
گردن تو به سفیدی مانند عاج است / مانند مرغ کشته شده، گل رویت به خون آراسته و رنگین است
چهرهی دوست خورشیدآسا و شیرینمزاج است / ماه رخسارگان و کُلالهاش مشکین است
دوست، صفت ستارهی زهره داشت که تاراج وی بود / خسوف گرفته بود، مانند شفق، خون در آن روان بود
آنگاه که سایهاش، تاج سر خورشید بود، بوسهی هر سوی رخسارهی دوست، برابر باژ و خراج گیتی بود
شمر ذوالجوشن که حجّاج یکی از نسلهایش بود، / دینداران را کشت و چه چیزی چارهی اینکار بود؟
آنگوهر پنهان که از وی رواج داشت / شربت برای مزاج مردمان عاشق بود
بدنش مانند بلور و عاج پیل سپید بود / صد حیف و هزار حیف که آماج تیر بود
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.