یِکی نَظِرْ، مِهْ کَیْوٰانْ بَوِرْدی تٰارٰاجْ
تِهْ دُومْ دَرِمِهْ، مِهْ کٰارْ سٰاجِنّی بِسٰاجْ!
تِهْ مَسِّهْ چِشِ گُوشِهْ، مِنِهْ دِلِ لٰاجْ
زَنّی مِرِهْ تیر وُ مِنِهْ دِلْ کِنّی لٰاجْ
اِسْتٰا بیمِهْ شِهْ جٰانْرِهْ هِدٰا مِهْ تٰارٰاجْ
چِشْ هٰازُومِهْ تِهْ مَخْمِلْ وُ تِهْ سَرِ تٰاجْ
مُشْکِلْ کَسْ بِهْ تِهْ دوُمْ دَکِتْ، دٰارِهْ عِلٰاجْ
تِهْ دُومْ دِرِمِهْ، مِهْ کٰارْ رِهْ سٰاجِنّی، سٰاجْ!
زَنْگی دیمِهْ کِهْ سَرْرِهْ دَرْ اُورْدِ، بِهْ کٰاجْ
زٰاغِ مَرْگِهْ رُوزْ هَسْتْ و بِلْبِلِ ویلٰاجْ
عُود وُ چَنْگْ وُ چینی وُ پِیٰالِهِِیِ سٰاجْ
گِنِنِهْ: پَری اینِهْ کِهْ سَرْ هُونیٰا تٰاجْ
خُورْ تٰا وِنِهْ وُ شٰاهِ خِرٰاجِهْ تِهْ مٰاجْ
بِشْکِسْتِهْ بِهْ سُورْ کَمِرْ، کِهْ سُورِهْ یٰا کٰاجْ؟
زَنْگی سَرِ دَسْتْ دٰارْنِهْ پیٰالهیِ عٰاجْ
تٰا خینْ بَکِنِمْ قَیْ، بِهْ خوش (خِشْ) آوَرِهْ سٰاجْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
به یک نظر ستارهی کیوان مرا به تاراج بردی / در دام تو هستم، کار مرا میسازی، بساز!
گوشهی چشم مست تو در اندرون دل من جا دارد / به تیرم میزنی و دلم را پاره میکنی
ایستادگی کردم (ایستاده بودم) و جانم را برای تو به تاراج دادم / به چهرهی مخملین و تاج زلف تو، چشم دوخته بودم (چشم زده بودم)
مشکل است که کسی به دام عشق تو بیفتد و چارهی رهایی داشته باشد / در دام تو هستم، کار مرا میسازی، بساز!
زنگی را میدیدم که از کاج سر درآورد. / روز مرگ زاغ است و عروسی بلبل
عود و چنگ و چینی و پیالهی ساز (پیالهی ساج) / میگویند: پری (حوری، فرشته) همین است که تاج بر سر نهاد
تا خورشید (چهرهی تو) میتابد، بوسهی لب تو برابر خراج شاه است / کمر سرو چنان شکست که معلوم نیست سرو است یا کاج؟! (از نظارهی بالای تو)
زنگی پیالهی عاج را در اختیار دارد (سر دست دارد) / تا من خون برگردانم (قی کنم) و او خوشنود شود
هوش مصنوعی: در این بیت، گویا شاعر به شخصی اشاره دارد که در هنگام مشاهدهی او، احساس میکند که به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است و شاید دنیایش دچار تغییرات عمیق شده باشد. با این حال، شاعر به نوعی از این تأثیرگذاری و تحولات درونی سخن میگوید و از بینش و درکی که از این تجربه دارد خبر میدهد. به طور کلی، نمایانگر یک احساس عمیق و آگاهانه به وضعیت خود و دیگران است.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، چشمانت که به من مینگرد، دلم را سخت تحت تأثیر قرار میدهد و تیر عشق را در قلبم فرود میآورد. باوجود اینکه به شدت درگیر احساساتم هستم، نمیتوانم خود را از عشق تو برهانم.
هوش مصنوعی: این جمله به ظرافت و زیبایی توصیف میکند که چگونه عشق و محبت میتواند انسان را از مشکلات و سختیها نجات دهد. به نوعی بیانگر این است که در برابر دشواریها، عشق همچون تاجی روی سر ما میدرخشد و میتواند ما را آرام کند.
هوش مصنوعی: در واقع، اگر مشکل کسی به کسی دیگر مربوط باشد، در این صورت درمان آن مشکل هم در دست خود شخصی است که متضرر شده. من در این زمینه فعالیت میکنم و کار من مرتبط با این مسائل است.
هوش مصنوعی: در یک روز آفتابی و دلانگیز، زنگی در دشت میزند، گویی که زاغی در حال خبر دادن از مرگی است و بلبل در روستا میخواند.
هوش مصنوعی: ساز و ابزار موسیقی و لیوانهای چینی چیده شدهاند: این پردهای است که بر سر حسرت خود تاجی نهاده است.
هوش مصنوعی: بیت به نوعی به بحث قدرت و اقتدار اشاره دارد. در اینجا میتوان گفت که شخصی از موقعیت و مقام خود بهرهبرداری میکند و به نوعی تحت فشار یا در شرایطی دشوار قرار دارد. در نهایت، پرسشی میشود که آیا کسی در چنین موقعیتی میتواند بر سرنوشت خود کنترل داشته باشد یا خیر. این نوع بیان میتواند به خطرات و چالشهایی که در زندگی وجود دارد اشاره کند و بر کنش فرد در مواجهه با این دشواریها تأکید کند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای تماس و ارتباط با دیگران و ایجاد دوستی و محبت است. صحبت از به اشتراک گذاشتن خوشیها و لحظات خوب است تا همگان از آن بهرهمند شوند. در کل، این جمله به اهمیت همکاری و همدلی در زندگی اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.