عَجایبْ نیِهْ مشکْ ره خطا کَسْ گویی
ته دیم و ته زلفْ که اُونْ روزه، این شویی
صد جا گلهْ باغْدیمه وَنُوشهْ بویی
هرگزْ کَسْ نَدیِهْ، سُنبُلْ آتش رویی
صد داغْ به منه دلْ دره ته ابرویی
عجبْ داغهْ این داغْ که به دلْ مه رویی
گلدستهْ ره دیمه به کنار رویی
سَرْوازمّه ته عشقْ هرچی بویی، بویی
کی دیهْ وَرْف سَرْ گُلهْ آتشْ بویی؟
وَشهْ آتش وُ ورف دَوُوئه، نَشُویی؟
اونْ خطّ نیِهْ چیرهره ته ماه نویی
حَیْرُونمهْ که رَیْحُونْ به خَطّ چُونْ بَرویی
از ضَعْفْ چی بَوّمْ فلکِ روسیویی
مصاحبْ ره دور کرده مه روز و شویی
یارْ که مَرْدمِ حرفْ، مهربُونْ نَوویی،
وی چه دُونّهْ مه سُوته دلْ ره چی رویی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
جای شگفتی نیست که کسی مشک را به خطاگوید / روی تو و زلف تو را، که آن روز است و این شب است
صد جای گُلزار را دیدم که بوی بنفشه میآمد / هرگز کسی ندیده است که روی آتش سنبل بروید
صد داغ به دل من از ابروی توست / داغ شگفتانگیزی است این داغ که در دل من میروید
دستهی گل را در کنار رودخانهای دیدم / [گفتم]: سرم را برای عشق تو میبازم، هر چه میشود بشود (هر چه بادا باد!)
چه کسی میگفت (میدید) روی برف، گلوله (توده)ی آتشین باشد / آتش زبانه بکشد و برف بماند و آب نشود؟
آن خط روی تو، نمایان نیستای ماه نو! / درشگفتم که ریحان بر روی خط چهره چگونه میروید!
از ناتوانی به روزگار روسیاه چه بگویم / که همنشین روز و شبم را از من دور کرد
یارم که به سخن مردم با من مهربان نمیشود / او چه میداند که بر دل سوختهی من چه میگذرد (چه میرود)
هوش مصنوعی: عجب چیزی در دل من وجود دارد که کسی نمیداند. گویی همچون گیسوان تو روزی باشد که فقط خاص توست.
هوش مصنوعی: در جایهای مختلف، بوی گل و خوشبوئی را حس کردهام که هیچکس هرگز آن را نچشیده است، گلی که شمعی در آتش را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: دل من از دردهای بسیار لبریز شده است. در واقع، این درد ناشی از زیبایی چشمان تو است که هر کدامشان همچون زخمی عمیق بر قلب من نشستهاند.
هوش مصنوعی: به سوی گلدسته، در کنار چهرهات، من عاشقانه هر بویی را استشمام میکنم.
هوش مصنوعی: کی خبر از سرگشتگی گلهای آتشین دارد؟ آیا آتش و برف به هم پیوند میخورد و بوی خاصی نمیدهد؟
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی یک معشوق را توصیف میکند که با خطش مانند نی، و ماهش مانند گل ریحان، دل را به شوق و حیرت وامیدارد. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق صحبت میکند و احساساتی عمیق را نسبت به او ابراز مینماید.
هوش مصنوعی: از ناتوانی من چه بگویم، وقتی که گردونهی سرنوشت به دور از من به حرکت درآمده و روز و شب به یکدیگر مشغول هستند.
هوش مصنوعی: دوست من، که در میان مردم خوب و مهربان است، چرا قلب من را با دلخوشیات ترک میکنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.