اوّل گمّه و آخر ذاتِ خداره
کریمْ و رحیمْ، قادرِ بیهمتا ره
عجب عَیْشگٰاهْ بساته این دنیاره
تا خَلْقونْ بَویننْ، بشناسنْ خداره
اونْ شَرْویرهْماه که اولِ ویهاره
شَرْوتْ به صحرا، هشّنی قالیهاره
لَعْلُ و صدفْ و میکردمی میناره
همدمْ وینه که گَشتْ بکنیم دنیاره
اون خَطّ که تنه گوش بن جا دیاره
مشکی رَنْدِشه یا دْ زلفْ یا دْ ماره؟
یا دْ شُوئه، گردِ روز، بُوو کناره؟
یا اَژدرْهْ که به گنجِ سَرْ، پاسداره؟
یا سنبلِ دسته، به دْ جا دیاره؟
یا دْ نیمهْ کرْدْبُونْ، نافهیِ ختاره؟
یا زاغه که گلهْ باغْ کنّه نظاره؟
یا زنگیه که مدامْ (به) گِلْ کناره؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
در آغاز و انجام، ذات پروردگار را یاد میکنم / آن بخشنده و مهربان و توانای بیهمتا را
این جهان را زیستگاه شگفتانگیزی آفریده (ساخته) / تا آفریدگان بنگرند و خدا را بشناسند
در آغاز آن شهریورماه (تبری) که آغاز بهار است / گیاه به بیابان فرش گسترانیده است
لعل و صدف و میرا به مینا میریختیم / همدمی باید که تا جهان را سیر کنیم
آن خط عذار که در بناگوش تو پیداست / رندش مشکی، دو زلف یا دو مار است؟
یا دو شب دیجور است که به گرد روز (چهره) کشیده شده / یا اژدهاست که بر سر گنج پاسداری میکند
یا یکدسته سنبل است که از دو جانمایان است / یا مشک نافهی ختایی است که به دو نیمه کرده باشند
یا زاغ است که به باغ گل مینگرد / یا زنگی است که همواره در کنار گل قرار دارد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.