سَلوُمْ منه مَسّه چش وُ دیدهیِ سو!
منْ کیْمه به ظاهرْ که سَلوُمْ کَنی تو
منْ ته قَدِم گَرْدمهْ، ته مه چشمِ سو!
حَیْف بُو قَدِمْ گرد رهْ سَلوم کِنی تو
من بٰا ته تمٰا داشتِمهْ، مه چشمِ سو!
اندکْ اندکْ مه خاطر نیازاری تو!
راستْ گتنهْ دُونا مَرْدمْ، کیمیاخو
دلْ به دلْ چراغهْ، د پَلی کَنّه سو
مَقْصُودِ منهْ عشقِ تهْ، کیمیاخو
گَرْ اینطورْ نَوُوئمْ، کُورْ مه زیستْ یکی رو
دایمْ همهی دنی بیِیهْ، شهْای بُو
هرگزْ کَسْ نَدی آدمْ به خوبیِ تو
امیر گنه: ته ندییِنْ مهْ مُونگِ نو!
پُوسْت به تن بکاستهْ، سُونِ گُویِ بیجو
نَدُومهْ مجالْ کَیْ بو، منه چشمِ سو!
ته وٰا سُوزْمهْ تا بَرْسه چشْ به تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سلامای خمارین چشم وای نور دیدهی من / من بهظاهر کیستم که تو مرا سلام میکنی
من گرد پای تو هستم و تو نور چشم منی / ظلم است که به گرد پای خود سلام کنی
من خواهان تو بودمای نور چشم من! / اندک اندک خاطرم را میازار!
مردم دانای کیمیامنش راست گفتهاند: / دل به دل مانند چراغی است که از دو سو میدرخشد
ای کیمیاخو! مراد من عشق تو است / اگر اینگونه نباشم، حتی یکروز زیستن را میخواهم چه کنم؟
جهان همواره برقرار بوده و باز هم خواهد بود / ولی هرگز کسی آدم به خوبی تو ندیده است
امیر میگوید: برای ندیدن توای ماه نو من! / پوست تنم مانند گاو بدون جو (علوفه) کاسته است
نمیدانم زمان وصال کی باشد،ای نور چشم من! برایت میسوزم تا دیدارم به تو برسد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.