اَمیرْ گِنِهْ: عٰاشِقْمِهْ چُونْ مٰارْ بِهْ تِهْ چیرْ
گَهْرِهْ سَرْتِرِهْ دٰایِمْ نِوٰاخْتِهْ، ٰدٰاشیرْ
بَسی کَسْ بِهْ تِهْ مِهْرْدٰارِنْ جِوُونْ وُ پیرْ
اَمّٰا مِنْ هٰامُونْ، کَسْ نییِهْ بِهْ تِنِهْ میرْ
وَرْفِ گِنْدِلِهْ دَسْ نَزِنْای خُورِ نیرْ
تٰا تِهْ دَسْ نَچِهْ وُ اوُسْتی نَووِّهْ شیرْ
مِهْ خَسِّهْ تَنْرِهْ وَرْفْ نَزِنْای مٰاهِ چیرْ
بَکُوشْتی مِرِهْ، مَسِّهْ چِشْ، هٰارِسْتٰادیرْ
نَوْمِهْ تِنِهْ کٰارْنییِهْ دِکٰاشْتِنِ میرْ
پَلْ کَنّی دِرْیُورِهْ، بِنْیُونِهْ گَتْ هٰا ئیرْ
تُو بَکُوشْ مِرِهْ، اُونْدیگِرْرِهْ دَسْتْ هٰا ئیرْ
مِنْ زِنْدِهْ دَووُمْ، اُنْدیگِری وَرْزِهْ میرْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: مانند مادر، عاشق چهرهی تو هستم / آنکه همواره، در گهواره نوازشت میکرد و شیرت میداد
بسیار کس از پیر و جوان به تو مهر میورزند / امّا کسی مانند من برای مهرورزی به تو نیست
ای خورشید چهره! گلولهی برف را به دستت مگیر / تا دست تو نچاید و آستینت تر نشود
ای ماه چهره! به تن خستهی من گلولهی برف مزن / کُشتی مرا،ای خمارین چشم! توقف کن (بس کن)
نمیگویم کار تو کاشتن مهر نیست / پُل به دریا میزنی، بنیانهاش را بزرگ برگزین
مرا بکش ولی از دیگری دست بردار / من زنده باشم و تو به دیگری مهر بورزی؟
عاشقم چون مام بر رویت چنین گوید امیر:
آنکه در مهد اندرونت با نوازش داد شیر
مهر تو ورزند کس بسیار از برنا و پیر
نیست امّا، همچون من یاری به مهر تو اسیر
مهر تابانم! گلوله برف بر دستت مگیر
تا نچاید دستها و آستینت نم پذیر
ماه چهرا! بر تن ریشم مزن با برف، تیر
دور بادت چشم بد، کشتی مراای دلپذیر
من نمیگویم که کارت نیست کشت بذر مهر
پل به دریا میزنی، شالوده را گسترده گیر
یا بکُش ایندوست را یا دست زان دیگر بدار
زنده چون مانم چو ورزی مهر با غیر امیر؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.