رقیبْ دوستْ ره راهْ بَزوئه، وایی وایی
نَدومّه راهِ چین بُوردهْ یا ختایی
مه زَخْمینهْ دلْ ره که مَرْهَمْ وی دایی
سیرْندیمهْ دوستْره (که)، شونه وایی وایی
اَندی شَرْ که خورْ تاونهْ بامدایی،
عراق و خراسُونْ تا خطِّ فرایی
اندی که صفتْ کردمهْ دَشتِ ختایی
تیرْ زنّه مرهْ، دوستِ کَمنْ، دْ تایی
دوستِ دْ کَمنْ سیُو اَفْعی رهْ مایی
یا اَژْدَرهْ که دَمْ به منْ هُونیایی
یا آهوئه یا نافهْ مشکِ ختایی
یا چَشمهیِ خضرهْ، ظُلماتْ نمایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
رقیب راه دوست را زده (بسته) وای وای / نمیدانم به راه چین رفته یا به راه ختا (خطا)
آنکه مرهم دل زخمین مرا میداد (مرهمبخش دل زخم دیدهام بود) / وای وای دوستم را سیر ندیدهام، دور میشود.
بامدادان که خورشید از راه دور میتابد / به عراق، خراسان تا خطّهی فرات
آنقدر که دشت ختا را تعریف میکردم / دوستم با دو کمند گیسوی خود به تیرم زد (میزند)
دو کمند گیسوی دوست، مانند افعیِ سیاه است / یا اژدر است که بهسوی من نفس (تنوره) میکشد
یا آهوست یا نافهی مشک ختایی است / یا چشمهی خضر نبی است که ظلمات (تیره) مینماید
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.