امیر گنه: منْ بَندومهْ کردْگاره
وی که پرسشْ ره راستْ کنّه من ویاره
اُمیده مَحْشرِ روزْ نَزْدِ غَفّاره
اُونْوختْ کردهْ، فاشْ بُونه، هَرْ چی که داره
مه دلْ به ته جٰا مهرهْورزی سَرْ داره
تهْ دلْ، سَرِ اُونْ دارْنه، مه مهرْ انگارهْ
برُو بَپرْس وَ بو تازهْ گِل ویهٰاره
تا منْ سَرانْجُومْ دُونمْ شه کار و باره
اَمل کجه بو، گَشتْ کجهْ بو ویهٰارهْ
مجشْ کجه بو، مه خور و مُونگ یاره
بلبلْ به گِلْ غنچهْ نیشتهْ چُونْ خاره
عاشق اونهْ که داغ ره دلْ دارْنه یاره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: من بندهی کردگار هستم / او که از من و یارِ من بهراستی پرسش میکند
روز رستاخیز در نزد خداوند آمرزگار امید میدارم / آنگاه که هر کس هر کاری کرده باشد، آشکارا میشود
دل من سر مهرورزی با تو را دارد / ولی دل تو سر آن دارد که مهرورزیام را انکار کند
بیا و بپرس و بگویای گل تازهی نوبهار من! / تا من سرانجام کار خود را بدانم
در موسم بهار جای گشت ما در چه جای آمل باشد؟ / (آمل کجاست، گشت بهاری کجا باشد؟) / در کجا گذران کنیم،ای یار خورشید و ماهچهرهی من؟ (ماه و مهر من کجا گذران کند؟)
بلبل که بر روی غنچهی گل نشسته، چون خار مینماید / عاشق آن است که داغ یار به دل اندوخته باشد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.