ویهارْ درآموُ، عالمْ بوّییه روشِنْ
به کوه و صحرا، لالهْ رنگارنگْ جُوشِنْ
زمینْ اطلسِ سبزه رنگْ دارْنِهْ پُوشِنْ
مُنَقّشْ چه دیبا وُ شکوفه هُوشِنْ
چمن گِل خندونهْ، غنچهْ دَرْپُوشِنْ
بِلْبِلْ به هزارْ نغمه نوا خَروُشِنْ
زنّار دَوِسْتْ عابد و سَبْحه فِروُشِنْ
زاهدْ زهد و تقویٰ بِهِشْتْ، بادِهْ نُوشِنْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بهار آمد، جهان گردید رخشان
ز لاله کوه و صحرا (هامون) گشت الوان
زمین از سبز اطلس، جامه بر تن
شکوفه ریخت چون دیبا به دامن
چمن خندان، چو گلها غنچهپوش است
به صدها نغمه، بلبل در خروش است
در این هنگامه عابد بست زنّار
همانگه سبحه را بفروخت ناچار
رها بنمود زاهد زهد و پرهیز
بنوشد باده و میجای آن نیز
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.