اونمار (اونبار) که خدا ته چش و چیر بساته
شمس و قمر و زهره، تره نواته
حوری و پری بینه تنه مشاته
خدا هچّی ته چیره دریغ نساته
دوست لو یکی قَنّ و یکی نواته
یا اویی زمزم، یا چشمهی حیاته
ایزد به تنه دیم گله باغ بساته
حوری و پری همه تنه تن ماته
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
اونمار (اونبار) که خدا ته چش و چیر بساته
شمس و قمر و زهره، تره نواته
حوری و پری بینه تنه مشاته
خدا هچّی ته چیره دریغ نساته
دوست لو یکی قَنّ و یکی نواته
یا اویی زمزم، یا چشمهی حیاته
ایزد به تنه دیم گله باغ بساته
حوری و پری همه تنه تن ماته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آنگاه (آن بار) که خدا چشم و چهرهی تو را میساخت / خورشید و ماه و زهره، تو را مینواختند (نوازش میکردند، ستایش میکردند)
حوری و پری آرایشگر تو بودند / خداوند هیچ چیزی را برای ساخت چهرهی تو دریغ نکرد
لبان دوست یکی مانند قند و یکی نباتآسا است / یا آب چشمهی زمزم و یا چشمهی آب زندگانی است
ایزد در چهره تو گلستان ایجاد کرده (چهرهی تو را چون گلستان ساخته) / حوری و پری همه نسبت به اندام تو مات و مبهوتاند
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.