ته دولتْ خورْآسٰا، اسٰا تابَندوُئِهْ،
هزار گودرزْآسا، به ته درْبندوئِهْ،
تخت کامرونی به ته پایَندُوئِهْ،
ته دشمنْ اسیرِ غَمِهْ تا زِندوُئِهْ،
فَرِسْ که تنه زیرِ رونْ تازندوئِهْ،
هماوردْ تنه رستمهْ، تازندوئِهْ،
صد حاتمْ ته خوانِ کرمْ شَرمندوئِهْ
مردی بکن (هکن) که جوینده یابندوئِهْ،
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
اکنون دولت تو چون خورشید تابان است / هزار پهلوان چون گودرز، بندهی درگاه تو هستند
تخت کامرانی برای تو پاینده است / دشمن تو اسیر اندوه است، تا که زنده است،
اسبی که به زیر ران تو میتازد / هماورد تو نیز چون رستم تازنده است
برگردان ابیات به نظم پارسی
اکنون که بود دولت تو تابنده
گودرز وشت، هزار باشد بنده
تا تخت مراد تو بود پاینده،
خصمت به غم است تا که باشد زنده
مرکب که بود به زیر ران تازنده،
همرزم تو نیز رستم تازنده
سد حاتم طی به خوان تو شرمنده،
مردی بنما که: یا بدی جوینده
«م. م. روجا»
در پیکرهی دیگر
کنون که دولت تو همچو مهر تابنده است
هزار مرد چو گودرز، به درگهت بنده است
سریر کامروائیت تا که پاینده است،
به غم اسیر بود دشمن تو تا زنده است
به زیر ران تو تا مرکبی که تازنده است
که همنورد تو را پور زال تازنده است
بسی چو حاتم طایی، به خوانت شرمنده است
کرم نمای که جوینده نیز یابنده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.