سیاهی سَرْ، خطّ اَلِفِهْ ته زِلْفْ
یک روز تَدیینْ، صد هزار حفِهْ ته زلْفْ
سیاهی، شُوی تار و تاریکِه ته زلفْ
هرْ کُوچه گِذِرْ کِمِّهْ رَفیقهْ ته زلفْ
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
سیاهی سَرْ، خطّ اَلِفِهْ ته زِلْفْ
یک روز تَدیینْ، صد هزار حفِهْ ته زلْفْ
سیاهی، شُوی تار و تاریکِه ته زلفْ
هرْ کُوچه گِذِرْ کِمِّهْ رَفیقهْ ته زلفْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
زلف (گیسوی) مشکین تو، مانند «الف» کشیده است
یک روز ندیدن زلف تو، هزار حیف است
زلف (گیسوی) مشکین تو، مانند «الف» کشیده است / یک روز ندیدن زلف تو، هزار حیف است
سیاهی زلف تو مانند شبِ تار و تاریک است / از هر کوی که گذر میکنم، زلف تو یار انگارهی من است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.