ازین گفتن، خدایا، شرم دارم
و زان حضرت به غایت شرمسارم
ز فیض خود دلم پر نور گردان
زبانم را ز باطل دور گردان
ضمیرم را ز معنی بهره ور کن
خیال فاسد از طبعم بدر کن
مرا توفیق نیکو بندگی ده
دلم را زنده دار و زندگی ده
ز خود رایی تبه شد کار ما را
خداوندا، به خود مگذار ما را
گناه هر که در عالم بیامرز
و زان پس اوحدی را هم بیامرز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند شرمنده است و از او درخواست میکند که دلش را نورانی کند و زبانش را از گفتار نادرست دور نگهدارد. او میخواهد که ضمیرش معطر به معانی نیکو باشد و خیالات فاسد را از ذهنش دور کند. شاعر از خداوند خواسته که او را در راه بندگی صحیح یاری کند و روحش را زنده کند. او به خداوند متوسل میشود تا از خودرایی و خطاهایش نجات یابد و همچنین از خدا میخواهد که گناهان دیگران را نیز مورد بخشش قرار دهد.
هوش مصنوعی: از اینکه چنین سخنانی میگویم، خدایا، شرمندهام و از محضر آن بزرگوار به شدت خجالت میکشم.
هوش مصنوعی: خودت را از الطاف و رحمتهایت پر نور کن و زبانم را از گفتار بیهوده و نادرست دور نگهدار.
هوش مصنوعی: اندیشهام را از مفهوم درست پر کن و خیال پلید را از وجودم دور کن.
هوش مصنوعی: خداوندا، لطفی کن تا بتوانم به خوبی به تو خدمت کنم. دل مرا شاداب و زنده نگهدار و به من زندگی پرمحتوا عطا کن.
هوش مصنوعی: کارهایمان به خاطر خودرأیی خراب و مختل شد. خداوندا، ما را به حال خود نگذار.
هوش مصنوعی: هرکس را که در دنیا خطایش را ببخشی، پس اوحدی را نیز ببخش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.