نور با جان اگر چه همرنگست
با تنش نیز صحبتی تنگست
سوی این روشنی همی پویند
این زیارت که خلق میگویند
گر ازین نور اثر ندیدی عام
استخوان را چگونه بردی نام؟
تن پاک ار ز جان جدا باشد
نه که بیرحمت خدا باشد
نافه از مشک اگر تهی سازند
بوی خوش چون دهد نیندازند
گل که با گل نشست خویشی یافت
بر سر آمد که قدر و بیشی یافت
صدف آخر نه هم ز صحبت در
گشت غزاز رنگ چهرهٔ غر؟
مسجدی کندرو نماز کنند
درش از احترام باز کنند
قالبی از سر نیاز و یقین
سالها سر نهاده بر خط دین
عقل را کرده بنده فرمانی
با دل و جان درست پیمانی
گر چه از دیدهها نهان گردد
خاک او قبلهٔ جهان گردد
روح او حاضرست و داننده
کام هر کس بدو رساننده
تو که در حق مرده این گویی
زندگان را چرا نمیجویی؟
به مقامات عارفان کن کار
به کرامات واصلان اقرار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ارتباط بین نور و جان و تن انسان اشاره دارد. شاعر بیان میکند که نور و جان با یکدیگر پیوستهاند و زندگی حقیقی در را روشنایی روح است. اگر کسی از نور حقیقت غافل باشد، چطور میتواند وجود خود را دریابد؟ همچنین، اهمیت ارتباط با خدا و پایداری در ایمان را مورد تأکید قرار میدهد. اگرچه جسم انسان از جان جدا شود، رحمت خداوند وجود خواهد داشت. شاعر به این نکته اشاره دارد که روح همچنان در حال آگاهی و ارائهٔ رهنمود است و از ما میخواهد که به مقامات عرفانی توجه کنیم و به جای غفلت از مردگان، به حقایق زندگی زندهها دقت کنیم. در کل، شعر تذکری است به اهمیت نور، جان و پیوند آن با ایمان و عرفان.
هوش مصنوعی: نور و جان هرچند که به هم شبیهاند، اما با جسم انسان ارتباط نزدیک و تنگاتنگی ندارند.
هوش مصنوعی: این زیارت که مردم دربارهاش صحبت میکنند، به سوی این نور و روشنی حرکت میکند.
هوش مصنوعی: اگر از این نور هیچ اثری ندیدی، چگونه میتوانی نام استخوان را ببری؟
هوش مصنوعی: اگر بدن از جان جدا شود، نشاندهندهی این است که رحمت خداوند در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر مشک را از عطر خالی کنند، آن گاه دیگر بوی خوشی از آن به مشام نمیرسد. در واقع، وجود عطر است که باعث خوشبو بودن مشک میشود و اگر چیزی از آن گرفته شود، جاذبهاش کم رنگ میشود.
هوش مصنوعی: گل وقتی با گل و گلها کنار هم باشد، رابطهای دوستانه و نزدیک پیدا میکند و در این نزدیکی و همنشینی، ارزش و اهمیت بیشتری مییابد.
هوش مصنوعی: صدف آخر به معنای گنجینهای نایاب است که حاصل صحبت و گفتگو نیست، بلکه از آن رنگ و جلوهای به چهرهٔ انسان میدهد. این بیان به نوعی به زیبایی و ارزش درونی اشاره دارد که تنها از طریق تجربیات و احساسات عمیق به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در مکانی که مردم با آرامش و احترام به عبادت میپردازند، در ورودی آن به نشانه احترام باز میشود.
هوش مصنوعی: سالها بر اثر نیاز و اعتقاد، خود را در چارچوب دین قرار دادهام.
هوش مصنوعی: عقل به دل و جان فرمان داده و با آنها پیمانی محکم بسته است.
هوش مصنوعی: هرچند که او از دید人ها مخفی شود، اما خاک او به مرکز و قبلهٔ جهان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: روان او همیشه در دسترس است و به خوبی از نیازها و خواستههای هر کس آگاه است و میتواند آنها را برآورده کند.
هوش مصنوعی: تو که درباره مردگان صحبت میکنی، چرا به دنبال زندگیکنندگان نمیروی؟
هوش مصنوعی: به مقامها و مرتبههای عارفان احترام بگذارید و به شگفتیها و کراماتی که افراد باصل و صادق در خود دارند، اعتراف کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.