اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴ باد سحری چو غنچه را لب بشکافت نور رخ گل روی چو خورشید بتافت از سایهٔ خرپشتهٔ میمون فلک در پشته نگه کن که چه سرسبزی یافت؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و طراوت صبحگاهی اشاره دارد. باد صبحگاهی مانند غنچهای شکفته میشود و نور چهرهی گل مانند خورشید میدرخشد. همچنین، از سایهی خرپشته (بام) به زیبایی و سرسبزی دنیای طبیعت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در صبح زود، باد ملایم به آرامی غنچه را باز کرد و نور چهره ی گل مانند تابش آفتاب درخشید.
هوش مصنوعی: به زیر سایهٔ بالای میمونهای آسمانی نگاه کن و ببین که چه سبزی و طراوتی به وجود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل گر چه درین بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست و بسی موی شکافت
گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذرهای راه نیافت
مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت
صد بار رهی بیش به کوی تو شتافت
بویی ز گلستان وصال تو نیافت
دل نیست کز آتش فراق تو نتافت
دست تو قویترست بر نتوان تافت
جان گرچه درین بادیه بسیار شتافت
مویی بندانست و بسی موی شکافت
گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت
اما به کمالِ ذرّهای راه نیافت
عمری دلم اندر پی وصل تو شتافت
جان درسر کار کرد و هم کام نیافت
زین رنج هزار یک ندید اسکندر
کز جستن آب زندگی روی نتافت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.