با دل تنگ من از تنگ شکر هیچ مگوی
چون ترا از دل من نیست خبر هیچ مگوی
چند گویی که: حدیث تو به زر نیک شود؟
روی زرین مرا بین و ز زر هیچ مگوی
پیش قند دهن پسته مثال تو ز شرم
چون نبات ار بگذارد ز شکر هیچ مگوی
هر دمی قصهٔ ما را چه ز سر میگیری؟
جان چو در پای تو کردیم ز سر هیچ مگوی
از دهان تو به یک بوسه چو خرسند شدیم
زان دهن جز سخن بوسه دگر هیچ مگوی
من بیسود چه گرد تو توانم گشتن؟
گر کمر گرد تو گردد ز کمر هیچ مگوی
سینهٔ اوحدی از عشق تو گر ناله کند
ناوکت را سپرست و به سپر هیچ مگوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.