رخ و زلفت، ای پریرخ، سمنست و مشک چینی
به دهان و لب بگویم که : نبات و انگبینی
تو اگر در آب روزی نظری کنی بر آن رخ
هوست کجا گذارد که : کسی دگر ببینی؟
به زبان خود نگارا، خبرم بپرس روزی
که دلت زبون مبادا! ز رقیب چون ز بینی
چو ز چهره بر گشایی تو نقاب، عقل گوید:
قلمست و نرگس و گل نه دهان و چشم و بینی
ز دلم خیال رویت نرود به هیچ وجهی
که دلم نگین مهرست و تو مهر آن نگینی
چو شد، اوحدی، دل تو به خیال او پریشان
متحیرم که بی او به چه عذر مینشینی؟
برو و ز باغ رویش دو سه گل بچین نهفته
که چو باغبان ببیند نهلد که گل بچینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این poem به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و از عشق و احساسات عمیقش برای او سخن میگوید. او معشوق را به پری خدایی تشبیه میکند و برای بیان احساساتش از تصاویری چون سمن و مشک استفاده میکند. شاعر نگران است که اگر معشوق نگاهی به آب بیندازد و زیباییاش را ببیند، دیگر کسی را نخواهد دید. او از معشوق میخواهد که به دلش توجه کند و نگذارد که قلبش به رقیب دیگری متمایل شود. در ادامه، شاعر میگوید که جمال معشوق همچون گلی است که هیچ چیز نمیتواند آن را از ذهن و دل او پاک کند. در نهایت، شاعر حسرت میخورد که چگونه میتواند بدون معشوق به زندگی ادامه دهد و پایان شعر به جمعآوری گلها و زیباییهای معشوقه اشاره دارد.
هوش مصنوعی: چهره و موهای تو، همچون گل سمن و عطر مشک است. میخواهم به لبان و دهانت بگویم که تو همچون نبات و عسل شیرینی.
هوش مصنوعی: اگر روزی به آب نگاه کنی و چهرهی زیبای خود را ببینی، حتماً متوجه میشوی که دیگر کسی را نمیتوانی ببینی.
هوش مصنوعی: ای معشوق، با زبان خودت از حال من بپرس، روزی که دلت شاد نباشد! به یاد رقیب، وقتی که او را میبینی، احساس من را درک کن.
هوش مصنوعی: وقتی که تو نقابت را از چهره برمیداری، عقل میگوید: این زیبایی، قلمی است که نقاشی کرده و نرگس و گل نیستند، بلکه تویی با آن چشمها و دهان و بینی.
هوش مصنوعی: از دل من هرگز خیال دیدنت دور نمیشود، زیرا دل من مانند انگشتری است که تو الماس آن هستی.
هوش مصنوعی: زمانی که دل تو به یاد او آشفته و نگران است، من در حیرتم که تو بدون او چرا نشستهای و چه دلیلی برای این کار داری؟
هوش مصنوعی: برو و از باغ زیباییاش چند گل بچین که اگر باغبان متوجه شود، ناراحت میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به چه روی پشت آرم به کسی که از گزینی
سوی او کند خدا رو به حدیث و همنشینی
نه که روی و پشت عالم همه رو به قبله دارد
که ز کیمیاست مس را برهیدن از مسینی
همگان ز خود گریزان سوی حق و نعل ریزان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.