آن تیر بالا را ببین: ز ابرو کمانها ساخته
از تیر چشم مست خود آهنگ جانها ساخته
جان در بلای زلف او تن، مبتلای زلف او
در حلقههای زلف او، دل خان و مانها ساخته
آشفته چون ما کاکلش، بر عارض همچون گلش
در چین مشکین سنبلش، حسن ارغوانها ساخته
زلفش به عنبر بیختن، استاد در خون ریخت
چشمش به سحر انگیختن، بند زبانها ساخته
سر پرخروش لعل او، جان بادهنوش لعل او
شکرفروش لعل او، در دل دکانها ساخته
دردش بلای ناگهان، مهرش میان دل نهان
وانگاه بیرون از جهان، حسنش جهانها ساخته
او در نبرد اوحدی، فارغ ز درد اوحدی
بر روی زرد اوحدی، از خون نشانها ساخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.