گلت بنده گردید و شمشاد نیز
غلام تو شد سرو آزاد نیز
که صد رحمت ایزدی بر رخت
هزار آفرین بر لبت باد نیز
ز مهر تو بگریست چشمم به خون
ز عشقت به نالم به فریاد نیز
چو دیدی که چشم تو آبم ببرد
کنون میدهی زلف را باد نیز
نباشد ترا بعد ازین برگ من
که بیخم بکندی و بنیاد نیز
به لطف و نوازش بده داد ما
که جور تو دیدیم و بیداد نیز
نه مثل تو آمد ز پشت پدر
نه مانندت از مادری زاد نیز
پریر از لبت بوسهای خواستیم
نداد آن و دشنامها داد نیز
نبود اوحدی را توقع ز تو
که او را کنی در جهان یاد نیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.