هیچ نقاشی نیامیزد چنین رنگ، ای پسر
از تو باطل شد نگارستان ارژنگ، ای پسر
روی سبزا رنگت اندر حلقهٔ زلف سیاه
سرخ رویان را ببرد از چهرهها رنگ، ای پسر
زخم تیر غمزهٔ آهن شکافت را هدف
سینهای میباید از فولاد، یا سنگ، ای پسر
گر چه میدانم که: حوران بهشتی چابکند
هم نپندارم که باشند این چنین شنگ، ای پسر
هم به چنگت کردمی سازی، گرم بودی ولی
بر نمیآید مرا جز ناله از چنگ، ای پسر
طاقت جنگت نداریم، آشتی کن بعد ازین
آشتی گر میتوان کردن، مکن جنگ، ای پسر
هر سواری زان لب شیرین شکاری میکند
اسب بخت ما، دریغ، ار نیستی بنگ، ای پسر
با جفا دیگر چرا تنگ اندر آوردی عنان؟
رحم کن بر ما، که مسکینیم و دلتنگ، ای پسر
هر غمی را چارهای کردم به فرهنگی،ولی
با فراقت بر نمیآیم به فرهنگ، ای پسر
اوحدی را در غمت ینگی به جز مردن نماند
گر بمانی مدتی دیگر برین ینگ، ای پسر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و اثرات عشق و جدایی اشاره میکند. او از زیبایی معشوق که شگفتانگیز و بینظیر است سخن میگوید و میگوید که هیچ هنرمندی نمیتواند به خوبی آن را به تصویر بکشد. شاعر از درد دل و زخمهای ناشی از عشق میگوید و ابراز میکند که هیچ تسلایی جز ناله و غم در دلش وجود ندارد. او به معشوقش میگوید که آشتی کند، زیرا دیگر تاب دوری و جدایی را ندارد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هیچ چارهای جز تحمل این درد ندارد و اگر معشوق به همین منوال ادامه دهد، زندگیاش به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: هیچ هنرمندی نمیتواند چنین رنگ و زیبایی را خلق کند. پسر، به خاطر تو زیباییهای ارژنگ (بهشت) ناپدید شده است.
هوش مصنوعی: رنگ سبز چمنها در اطراف موهای سیاه تو، چهرههای زیبا را از زیباییشان میاندازد، ای پسر.
هوش مصنوعی: برای اینکه زخم ناشی از تیر نگاه کسی که جذاب است را تحمل کنی، باید قلبی محکم مانند فولاد یا سنگ داشته باشی، پسر.
هوش مصنوعی: هرچند میدانم که حوریهای بهشتی بسیار زیبا و چابک هستند، اما هرگز تصور نمیکنم که مانند این دختران شاداب و سرزنده باشند، پسرم.
هوش مصنوعی: اگر چه با تو در آغوش بودم و گرم بودم، اما حالا جز ناله و افسوس چیزی نمیتوانم بگویم، ای پسر.
هوش مصنوعی: ما دیگر نمیتوانیم با تو بجنگیم، بهتر است که آشتی کنیم. اگر میتوانی آشتی کنی، پس جنگ نکن، ای پسر.
هوش مصنوعی: هر کسی با آن لبهای شیرین شکار میکند، اما افسوس که بخت ما جای دیگری است، پسر!
هوش مصنوعی: چرا با ظلم و ستمت اینقدر ما را در تنگنا قرار دادی؟ به ما رحم کن، زیرا ما بیچاره و دلتنگ هستیم، ای پسر.
هوش مصنوعی: من برای هر دردی راهحلی پیدا کردهام، اما نمیتوانم با فرهنگ و دانشی که دارم از دوری تو رنج ببرم، ای پسر.
هوش مصنوعی: اوحدی در غم تو چارهای جز مردن ندارد، اگر کمی بیشتر بمانی و این غم را ادامه دهی، ای پسر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.