گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

هرگز نبود که در دلم جان نشوی

از گریهٔ زار من تو خندان نشوی

آری پس از این جهان جهانی دگر است

با دوست چنان زی که پشیمان نشوی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode