اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط
»
شمارهٔ ۲۲
هرگز نبود که در دلم جان نشوی
از گریهٔ زار من تو خندان نشوی
آری پس از این جهان جهانی دگر است
با دوست چنان زی که پشیمان نشوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیتها میگوید که هیچگاه احساس عاشقانهای در دلش نسبت به معشوقش ایجاد نمیشود و او همچنان ناراحت و گریان است. همچنین به این واقعیت اشاره میکند که پس از این دنیا، جهانی دیگر وجود دارد و از ما میخواهد که با دوستان خود بهگونهای زندگی کنیم که پشیمان نشویم.
هوش مصنوعی: هرگز ممکن نیست که تو از غم و گریهٔ من بیخبر باشی و در دل من نسبت به تو عشقی ایجاد نشود، بدون آنکه تو از این وضعیت شادی کنی.
هوش مصنوعی: بله، بعد از این دنیا جهانی دیگر وجود دارد. پس با دوستانت به گونهای زندگی کن که از رفتارها و انتخابهایت پشیمان نشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از هستی خویش تا پشیمان نشوی
سر حلقهٔ عارفان و مستان نشوی
تا در نظر خلق نگردی کافر
در مذهب عاشقان مسلمان نشوی
تا خاص خدای را تو از جان نشوی
بر مرکب عشق مرد میدان نشوی
شیران جهان پیش تو روبه باشند
گر تو سگ نفس را به فرمان نشوی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.