اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۸۴
زاول که مرا عشق نگارم بُر بود
همسایهٔ من زنالهٔ من نغنود
و اکنون کم شد ناله و عشقم افزود
آتش که همه گرفت کم گردد دود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از شدت عشق و احساسات خود سخن میگوید. او اشاره دارد که در گذشته نالههایی از عشق و اندوه داشت، اما اکنون عشقش بیشتر شده و آن نالهها به کمترین حد رسیده است. او میگوید که مانند آتش که دودش به مرور کم میشود، حالا عشقش در درونش شدت گرفته و نالههایش کاهش یافته است.
هوش مصنوعی: عشق محبوبم برای من همچون سرگذشتم است و همسایه من از نالهها و غمهای من آگاهی دارد.
هوش مصنوعی: اکنون صدای نالهام کمتر شده، اما عشق من به شدت بیشتر شده و آتش عشق من را فرا گرفته است، بهطوری که اگر بخواهد کم شود، دود آن زیادتر خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
...
...
بفنود تنم بر درم و آب و زمین
دل بر خرد و علم به دانش بفنود
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود
ز اول که مرا عشق نگارم بر بود
همسایه به شب زناله من نغنود
کم گشت کنون ناله که عشقم بفزود
آتش چو همه گرفت کم گردد دود
آن دل ، که ببند عشق کس بسته نبود
عشق تو بیامد و ببست و بربود
ای ماه ز رشک روی تو ناخشنود
در حال دل بنده چه خواهی فرمود ؟
گر مرگ برآورد ز بدخواه تو دود
زآن دود چنین شاد چرا گشتی زود
چون مرگ ترا نیز بخواهد فرسود
از مرگ کسی چه شادمان باید بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.