اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۷۴
عشقت به نظارهٔ دلم می آید
تا در بندش چگونه می فرساید
گر وصل رخ تو یک نظر بنماید
بند دل فرسوده مگر بگشاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از عشق خود صحبت میکند و میگوید که این عشق به نظرش میرسد و او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. او میپرسد که آیا اگر برای یک لحظه چهره محبوبش را ببیند، میتواند از این دلبستگی رها شود یا نه. در واقع، شاعر نشان میدهد که عشقش قوی و عمیق است و او به شدت در بند آن احساسات گرفتار است.
هوش مصنوعی: عشق تو هر لحظه ضعف و ناتوانی قلبم را نشان میدهد و من هم در اندیشهی تو به تدریج در این احساس محبوس میشوم.
هوش مصنوعی: اگر یک بار چهرهات را به من نشان دهی، شاید دل خستهام را به آرامش برسانی و آن را از قید و بند رهایی بخشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معشوقهٔ خانگی بهکاری ناید
کاو دل ببرد رخ بهکسی ننماید
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیمشبان آید و کوبان آید
معشوقهٔ خانگی به کاری ناید
کودل برد و روی به کس ننماید
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیم شبان زنان و کوبان آید
هر روز کمان گوشه تو بگراید
رو دلبرکی جو که ترا برباید
یا هر که ترا دید ترا سیر آید
بس مرغدلی اگر نباشد شاید
مردی که براه عشق جان فرساید
آن به که بدون یار خود نگراید
عاشق بره عشق چنان میباید
کز دوزخ و از بهشت یادش ناید
گر نعل سمند تو بر آهن ساید
زو چشمۀ خضر در زمان بگشاید
ور خصم تو در آینه رخ بنماید
دست اجل از آینه بیرون آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.