اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۸۶
در بندگی ات دیو و پری صف زده گیر
وندر دل تو هر آنچ رفت آمده گیر
چون کار تو بگذشتن و بگذاشتن است
کیخسرو عالم شده گیر و سده گیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زین گلبن عمر تازه گلها چده گیر
وین روز گذشته گیر و شب آمده گیر
جانی که به زنجیر طبایع بسته است
ناگه به دمی جسته و بیرون شده گیر
کار همه دنیا بمرادت شده گیر
پس عمر برفته و اجل آمده گیر
گویی بمراد خویش دستی بزنم
خود نتوانی و گر توانی زده گیر
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.