گنجور

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
اوحدالدین کرمانی

یا دم بی غم مرا تو بی غم گردان

مقصود من خسته میسّر گردان

بنمای مرا روی، مکن، این خوش نیست

تو با من و من بی تو چنین سرگردان

جهان ملک خاتون

تا چند کنی به عالمم سرگردان

یارب که که گفت که ز ما سرگردان

گر زلف توأم چو گو به چوگان بزند

چون گوی کنم در قدمت سر، گردان

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه