گنجور

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

نالیدن بلبل ار چه موزون باشد

از نالۀ او مرا جگر خون باشد

گل در بر بلبل این چنین می نالد

تو دور ز من نالۀ من چون باشد

مجد همگر

بشنو لغزی که سخت موزون باشد

کلی که به جزء در بود چون باشد

دیدیم بسی تون که به گرمابه بود

گرمابه ندیدیم که در تون باشد

سعدی

بیچاره کسی که بر تو مفتون باشد

دور از تو گرش دلیست پر خون باشد

آن کش نفسی قرار بی‌روی تو نیست

اندیش که بی‌تو مدتی چون باشد

جهان ملک خاتون

بیچاره دلم زبون گردون باشد

دایم ز غم زمانه پر خون باشد

روز و شب از اندوه فلک می گرید

تا عاقبت کار جهان چون باشد

میرداماد

گفتی که فلان ز هجر ما چون باشد

وان خسته ناتوان که محزون باشد

ای جان جهان فدایت این پرسش چیست

خاشاک در آتش افکنی چون باشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه