اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۶
دل گفت که ای جانِ من آن زهره کِراست
کز خاکِ درِ تو توتیا یارد خواست
از ذات منزّهی و از عیب جدا
تو پاکی و بر تو « قُلْ هُوَ اللَّهُ » گُواست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: دل میگوید که ای جان من، آن زهره کیست که از خاک بر تو زینت گیرد. تو از ذات پاک و عیب دوری، و پاکی تو خود شاهدی بر این است که «او الله» است.
هوش مصنوعی: دل گفت که ای جانِ من، آن ستارهی درخشان که از خاکِ درِ تو به نور و زیبایی دست مییابد، کیست؟
هوش مصنوعی: تو از ذات پاک و بیعیب برخورداری و این صداقت به روشنی در کلام «قُلْ هُوَ اللَّهُ» نمایان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوشینه شب ارچه جانم از رنج بکاست
چون تو به عیادت آمدی رنج رواست
بربوی عیادت تو امشب همه شب
ز ایزد به دعا درد همی خواهم خواست
تو کان جهانی و جهان نیم جو است
تو اصل جهانی و جهان از تو نو است
گر مشعله جهانی و شمع بگیرد عالم
بیآهن و سنگ آن به بادی گرو است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.