شمارهٔ ۱۷۵
با گله دوستان هست حلاوت بسی
گر زکسی نشنوی خود گله کن کسی
برسر رنجور من اینهمه غم سرمده
کس نبرد دوزخی برسر مشت خسی
آنچه بود در جهان مایه فخر خسان
یا زر و سیمی بود یا قصب و اطلسی
من کیم از رهروان راه روان کیستند
واپسی از قافله قافله واپسی
گفتی از ابناء دهر عرفی خوش لهجه کیست
بی هنری جاهلی بی اثری ناکسی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...