گمان دارم که این درد و تحمل می کند کاری
بگو با گل که استغنای بلبل می کند کاری
دل دانای شهر ما به کفر جزء تسلی شد
که باور داشت هرگز کان تزلزل می کند کاری
به صلح دل چه کوشی، صبر کن گر یار باز آید
غم فرصت مخور کاین جا تعلل می کند کاری
بهشتی پروران ای دل، متاع هستی یی بنمای
که با بی همتان عرض تحمل می کند کاری
دل بلبل به هر بادی هزاران راز می فهمد
نپنداری که ناز و عشوهٔ گل می کند کاری
اگر با مهر افزایی، غرور افزاید ای سرکش
تغافل کن که با عرفی تغافل می کند کاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر به گل توصیه میکند که به بلبل ناز نکند، زیرا دل بلبل بسیاری از رازها را درک میکند. همچنین، از دل میخواهد که با وجود درد و رنج، صبر کند تا یار باز گردد و غم را فراموش کند. در نهایت، شاعر میگوید که گاهی باید به غرور و ناز معشوق با نادیده گرفتن پاسخ داد تا روابط عاشقانه ادامه یابد. در کل، این شعر با مضامین عشق، تحمل درد و صبر در انتظار معشوق شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این درد و سختی را بر دوش میکشم. صحبت از کاری کن که به گل، زیبایی و زینت ببخشد و باعث شود بلبل دیگر نیازی به سرودن نداشته باشد.
هوش مصنوعی: دل آگاه و هوشمند در شهری که ما هستیم، به خاطر کفر و نادانی خود، آرامش را یافته است، زیرا به این باور رسیده است که هیچ چیز در این دنیا تغییر نمیکند و ثابت است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال صلح و آرامش در دل هستی، صبور باش و منتظر بمان تا یارت برگردد. نگران غم و اندوه نباش، زیرا در اینجا نهایتاً به تعلل و انتظار نیاز است.
هوش مصنوعی: ای دل، سرای بهشت را بپرور و چیزی از وجودت را به نمایش بگذار که در کنار دیگران، توانایی تحمل و مقابله با سختیها را داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل بلبل در برابر هر نسیم، هزاران راز را درک میکند. این تصور را نکن که زیبایی و ناز گل، بیدلیل است و فقط به خاطر خودنمایی است.
هوش مصنوعی: اگر با محبت و مهربانی رفتار کنی، غرور فردی که سرکش است بیشتر خواهد شد. بنابراین، بهتر است که در برابر او بیاعتنا باشی، زیرا فردی با ادب و فهم هم در برابر او بیتوجهی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گمان دارد ز ناز و سرکشی گل میکند کاری
وزین غافل که آخر آه بلبل میکند کاری
دلم خون شد ز هجران و نیم نومید از وصلش
که از حد چون رود صبر و تحمل میکند کاری
طریق مهر باید حسن را در دلبری ورنه
[...]
به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند کاری
به ما شوریدگان، آن زلف و کاکل می کند کاری
دلم را در خروش آورده چون گل نوشخند او
نوازشهای آن رنگین تغافل، می کندکاری
شب از وجد نسیم، از خود نرفتم گر درین گلشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.