هر چه با او گویم، از مردم دگرگون بشنوم
باز حرفی گفته ام، امروز، تا چون بشنوم
واعظا درماندهٔ رسوای عشقم، دم مزن
گر توانم نکتهٔ زان لعل می گون بشنوم
تشنهٔ غم بودم اکنون شاد گردم هر کجا
از لب غم دیدگان دشنام پر خون بشنوم
کز شنفتن کرد گفتن گنگ، طرفه زیرکم
ور بگویم خود بر آن باشم که افزون بشنوم
غافلم دارد جنون از حال خود، بگشا نقاب
کز زبان حسن لیلی نام مجنون بشنوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنوم
گوش دارم تا هم از لعل تو مضمون بشنوم
بس که مشتاقم اگر وصف ترا گوید کسی
گرچه غیرت سوزدم خواهم که افزون بشنوم
تاب دیدارت ندارم طاقت گفتار هم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.