دیده ام پژمرده و حیران گل رویم هنوز
آب فرصت رفت و مشتاق لب جویم هنوز
شد خزان و بلبل از قول پریشان باز ماند
من همان دیوانه مرغ بی محل گویم هنوز
دوش دستم راه دل گم داشت از مستی، ولی
آشنای شیشهٔ می بود زانویم هنوز
هر قدم صد کاروان مشک در دنبال ماند
من به بوی نافه دردنبال آهویم هنوز
صد ره افکندم کمند ناله بر ایوان عرش
وز اثر دور است رنج دست و بازویم هنوز
ره شناس عالمم در غایت شوریدگی
می فزایند آشنایان عادت و خویم هنوز
عمرها شد کز جحیمم در بهشت آورده اند
وز غبار ظلمت عصیان سیه رویم هنوز
گرد دارو در جهان، عرفی، نگردیدم، ولی
پیچ و تاب درد دارد هر سر مویم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.