گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

مقیم کعبه که عیب شرابخانه کند

به این بهانه حدیث می مغانه کند

دلم چکونه نتازد به صیدگاه کسی

که شوق ناوک او کار تازیانه کند

ستم فروش درآ، در زمانه، باک مدار

که خوش معاملگی بیشتر زمانه کند

شکوه عشق نگه کن ، که موی مجنون را

فلک به شعشعهٔ آفتاب شانه کند

کسی که خاک درت را کند چو سرمه به چشم

ببین چه بی ادبی ها به آستانه کند

جحیم با همه اسباب سوختن ، عرفی

ز برق شمع تو دریوزهٔ زبانه کند