هم نوای بلبل و هم صوت زاغم می گزد
خا ر چشمم می خراشد، گل دماغم می گزد
من بگویم نشئأء پروانه با من نیست، لیک
این قدر دانم که تاثیر چراغم می گزد
من که دل دانسته در کوی تو گم کردم، چرا
محرمی هر دم به تقریبی سراغم می گزد
با وجودآن که می دانم که دردم بی دواست
دم به دم اندیشهٔ باطل دماغم می گزد
دوستی دارم که در زندان محنت ، بر دلم
می نهد مرهم، ولی در صحن باغم می گزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنجی که در زندگی تجربه میکند، سخن میگوید. او احساس میکند که هم صدای زیبا (بلبل) و هم صدای ناهنجار (زاغ) بر او تأثیر میگذارد. گلهای زیبایی که در اطرافش هستند نیز به او آسیب میزنند. شاعر میگوید که حتی اگر پروانهای با او نباشد، میداند که نور چراغ در او تأثیر میگذارد. او دلی را که در کوی محبوبش گم کرده است، با غم و اندوه درگیر میبیند و به کمبود محرم راز خود اشاره میکند. با اینکه میداند دردش درمانناپذیر است، افکار باطل به ذهنش هجوم میآورند. همچنین، او از دوستی یاد میکند که در سختیها به او کمک میکند ولی باز هم وضع او را بهبود نمیبخشد.
هوش مصنوعی: صدای بلبل همراهم است و صدای زاغ هم به گوش میرسد. خار چشمانم را میآزارد و گل دماغم نیز زخم میزند.
هوش مصنوعی: من میگویم که حالت سرخوشی و جذبهام مانند پروانه نیست، اما میدانم که تأثیر نور چراغم، همچنان بر من اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: من که با آگاهی و اراده در کوی تو گم شدهام، چرا هر لحظه کسی نمیآید که از حال من با خبر شود؟
هوش مصنوعی: با اینکه میدانم دردم درمانپذیر نیست، اما هر لحظه فکر و خیال بیهوده ذهنم را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: دوستی دارم که در سختیها و مشکلات زندگی، تسلی بخش قلب من است و به من آرامش میدهد، اما در عین حال در دنیای خوشی و شادیام، نیش و زهر میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.