مرا چو شب هجر اضطراب بگدازد
قرار در دل و در دیده خواب بگدازد
برای شربت بیمار عشق او، رضوان
گل بهشت به عزم گلاب بگدازد
عطای او به گنه جلوه ها کند فردا
که رستگار ز ننگ ثواب بگدازد
دمی که شمع من آید ز انجمن بیرون
ز نور شعلهٔ حسن، آفتاب بگدازد
ز اضطراب هلاک ، نظاره کن، عرفی
که حیرت رخ ما ز اضطراب بگدازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حسی عمیق از اضطراب و عشق میپردازد. شاعر از تاثیر شب هجران بر خود میگوید که باعث بیقراری و از دست رفتن آرامش او شده است. او عشق معشوق را به گونهای وصف میکند که گویی از آن بهشت نیز فراتر رفته و میخواهد برای معشوق گلاب بیاورد. همچنین اشاره میکند که عطای معشوق میتواند گناهکاران را نجات دهد و آنها را از ننگ اعمالشان رها کند. او در نهایت به اضطراب و حیرتی که از دیدن یار به او دست میدهد اشاره میکند. به طور کلی، شعر احساسی عمیق از محبت، هجران و اضطراب را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عشق و جدایی مرا به شدت مضطرب کرده است، به طوری که آرامش از دل و خواب از چشمانم رخت بربسته است.
هوش مصنوعی: برای درمان درد عشق او، بهشت به تلاش میافتد تا گلها را به گلاب تبدیل کند.
هوش مصنوعی: بخشی از نعمتهای الهی به فردا میرسد، جایی که گناهها به تزیینات زیبایی تبدیل میشوند و انسان با رهایی از ننگ، به پاداشهای واقعی دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که شمع من از جمع خارج شود، نور زیباییاش به قدری درخشان است که میتواند آفتاب را خاموش کند.
هوش مصنوعی: از شدت نگرانی و اضطراب، به تماشای ما بپرداز و ببین چگونه حیرت از چهرهام به خاطر همین حالت، ذوب میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد
چرا لب شکرین از شراب بگدازد
خوش آن بدن که ز می در قبا چو گل روید
نه آنکه همچو شکر در گلاب بگدازد
بر آن سرم که چراغی ز روغنم ماند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.