چراغ عشق به گلخن شود دلیل مرا
شبی به گلخن خود می برد خلیل مرا
ز باغ وصل ثمر خواهم آن قدر که دهند
کجا نظر به کثیر است و یا قلیل مرا
رو ای مگس به مگس ران مساز محتاجم
که منفعل نکند بال جبرییل مرا
علاج تشنگی ام خون دل کند ور نه
ز روی لب گذرد بند سلسبیل مرا
چه گونه باورم آید ز اهل حسن وفا
نکرده حسن تو ملزم به صد دلیل مرا
فغان ز جلوه ی جنت که با سخاوت عشق
به بر فشاندن جان می کند بخیل مرا
دلم ز جور خسیسان الم کشد ور نه
نمی گزد ستم مردم اصیل مرا
کجاست عرفی مجنون که تازیانه ی او
ز کوی عقل بدارد هزار میل مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کاری برای رفع تشنگی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه احتیاج دلیل است در رحیل مرا؟
چو سیل جذبه دریاست بس دلیل مرا
چه غم ز آتش سوزنده چون خلیل مرا؟
که عشق او ز بلاها بود کفیل مرا
چه حاجت است به رهبر، که گوشه چشمش
[...]
بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا
که روز هجر تو باشد شب رحیل مرا
ز ناوکت به دلم زخم دیگران به شد
پر خدنگ تو شد بال جبرئیل مرا
دلیل سوختنم روشن است بی دعوی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.