هر دم زند هوس به چراغ دگر مرا
رسوا کند ز شکوه ی داغ دگر مرا
گو بوی گل بسوز دماغم که داده اند
از بهر بوی دوست دماغ دگر مرا
مشتاق شمع طورم و هر دم هجوم شوق
آلوده می کند به چراغ دگر مرا
هر محرمی که می کنم از وی سراغ دوست
محتاج می کند به سراغ دگر مرا
عرفی نوا مجو که حریفان بلبل اند
هر دم مکش به نغمه ی زاغ دگر مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و آرزوهای خود صحبت میکند. او هر لحظه به دنبال چیز جدیدی است که او را به یاد عشقش بیندازد و در این راه، هر چیزی که به چشمی میخورد، او را به داغ و حسرت میاندازد. او از بوی گل و شمع و هر محرمی که به یاد دوستش است، میگوید و همواره گرفتار اشتیاق و longing (دلتنگی) است. همچنین، شاعر از این که دچار confusion (سر در گمی) در بین دوستان و حریفانش میشود، شکایت میکند و از نغمههای زاغ و شوق زندگیاش دوری میجوید. در نهایت، او در جستجوی دوستش است و احساس تنهایی و نیاز به ارتباط را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: هر لحظه خواستهای جدید به سراغم میآید و مرا به خاطر درد و رنجی که دارم، رسوا میکند.
هوش مصنوعی: بگو بوی گل را بسوزان تا نتوانم بوی دوست را استشمام کنم، زیرا بوی دوستی که به من دادهاند، به قدری قوی است که دیگر نمیتوانم بوی دیگر را احساس کنم.
هوش مصنوعی: من به شمع طور مشتاقم و هر لحظه شوقی در من ایجاد میشود که مرا به سوی نور دیگری میکشاند.
هوش مصنوعی: هر بار که من به یاد او می افتم و از او صحبت می کنم، نیازمند یادآوری دوستان دیگر می شوم.
هوش مصنوعی: به دنبال نغمههای خوب و دلنشین باش و به آواز زاغ که نغمهای ناخوشایند است گوش نده، زیرا دوستانت مانند بلبلان هستند و همیشه در حال زیبایی و شادیاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل میکشد به لالة راغ دگر مرا
دیوانه میکند گل باغ دگر مرا
بیداغ عشق شمع خرد را فروغ نیست
در دست بهترست چراغ دگر مرا
خاطر ز نکتههای حکیمانهام گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.