گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

کردم ز شراب ناب توبه

وز گفته ناصواب توبه

میساختمش بباده ممزوج

بی خستگی از گلاب توبه

در لفظ شراب چون بود آب

با تشنه لبی زآب توبه

در وصف بباده چون شریک است

صد بار ز شهد ناب توبه

مستانه رود اگر سمندم

پایم کند از رکاب توبه

گر عرض کنم زبان مستی

از نشئه کند شراب توبه

گر درد ندامتم بسنجد

زآسیب کند عذاب توبه

تا باده بخواب هم نه بینم

شاید که کنم زخواب توبه

می دیدم و پیچ و تاب خوردم

از خوردن پیچ و تاب توبه

چون دیده ز توبه لذتم کرد

از رهزنی شراب توبه

هر دم زنتایج گناهم

صد بره کند کباب توبه

صد فوج گنه کشد بیکدم

چون تیغ کشد قراب توبه

دل توبه کنان و نفس گوید

از توبه ناصواب توبه

در عهد شباب توبه کردم

بادا ز می شباب توبه

در کشور هند عشرت انگیز

کی دیده کسی بخواب توبه

میلم بفغان و شیون اولی است

ز آهنگ نی و رباب توبه

لب زهر ترانه چند ریزد

از ریزش این لعاب توبه

حسن تنگ بتان چه بینم

از دیدن آفتاب توبه

از درگه مرگ باز گشتم

تا گفت عنان بتاب توبه

آن را که درنگ تو به روزی است

عمرش کند از شباب توبه

در حالت بیم موت کآندم

بیدار شود زخواب توبه

زاندیشه مرگ توبه کردم

و آنرا نکنم حساب توبه

چون صحت یافتم زتوبش

از صحت ناصواب توبه

نو توبه شدم که خانه فسق

بی شبهه کند خراب توبه

زین پس من و عزلت و عبادت

وز صحبت شیخ و شاب توبه

از هر که نه، اهل شرع ، پرهیز

وز هرچه نه درکتاب توبه

گردد همه گوش و لب ببندد

با هرکه کند خطاب توبه

گو حور و ملک سؤال میکن

من کرده ام از جواب توبه

عرفی چه کنی بتوبه نازش

هشدار که شد خراب توبه

از توبه مناز تا نگردد

بی مغزتر از حباب توبه

مخروش که تائب از شرابم

ناگه نشود شراب توبه

منت بکه مینهی که کردی

ازآب می وگلاب توبه

سی سال ز نفس معصیت زاد

اکنون دهدش سداب توبه

سی سال گنه خجالتش کو؟

گیرم که بود ثواب توبه

بر توبه مدوز کیسه اجر

تا نگسلد از عتاب توبه

این بس که بآستین رحمت

راند ز رخت ذباب توبه

ما توبه بهر دو دست گیریم

وز ما کند اجتناب توبه

این بس که و بال ما نگردد

در کشمکش حساب توبه