عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۳۶ گفتم صنما پیشۀ تو ؟ گفت : ستم گفتم نگری بغمگنان ؟ گفتا : کم گفتم که بزر بوسه دهی ؟ گفت : دهم گفتم بجز از بوسه دهی ؟ گفت : نعم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
واجب نبود به کس بر، افضال و کرم
واجب باشد هر آینه شکر نعم
تقصیر نکرد خواجه در ناواجب
من در واجب چگونه تقصیر کنم؟
گفتم که چه نامی ای پسر ؟ گفتا : غم
گفتم نگری بعاشقان ؟ گفتا : کم
گفتم بچه بسته ای مرا ؟ گفت : بدم
گفتم چه بود پیشۀ تو ؟ گفت : ستم
بر لوح عدم لوایح نور قدم
لایح گردید و نه درین سر محرم
حق را مشمر جدا ز عالم زیراک
عالم در حق حقست و حق در عالم
گر روز وصال باز بینم روزی
با او گله های روز هجران نکنم
با زور تو ، ای عالم احسان و کرم
بر رای تو موقوف شود شغل عجم
آن کس که کنون جست ز رای تو درم
در قبضۀ تدبیر تو بندد عالم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.