گنجور

 
عنصری

بمجلس اندر کان بت مرا شراب دهد

بمن نشاط و ببد خواه من عذاب دهد

یکی چنانکه خدایش همه عذاب دهد

یکی چنان که خدایش همه صواب دهد

گمان برم که بمن آفتاب خواهد داد

بلی چو ساقی مه باشد آفتاب دهد

اگر بخوانم آن را کجا که دوزخ اوست

هر آینه گل حمری مرا جواب دهد

ز باد حلقۀ زلفین او بر آن رخسار

همی شتاب کند تا مرا شتاب دهد

بدین جهان چه شناسی عجبتر از خط او

که مشک نیست ولی بوی مشک ناب دهد

سیاه و سبز و قوّی است و ماه و مهرش روی

خرد زهر دو نشانی همی صواب دهد

 
 
 
ابن یمین

صبا بهر شکن از زلف او که تاب دهد

شکست عنبر سارا و مشک ناب دهد

نگار من چو بعزم صبوح برخیزد

زمانه چهره بمهر سپهر تاب دهد

چو می بنوشد و خوی بر رخش پدید آید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
صائب تبریزی

ز آفتاب اگر خلق چشم آب دهد

ز عارض تو نظر آب آفتاب دهد

مدار شرم توقع ازان حیانا ترس

که بوسه برلب پیمانه بی حجاب دهد

ز دیدن در ودیوار مانعند مرا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه