نخستین روز کاین چشم بلاکش
مرا از عشق او در جان زد آتش
دل از جان و جوانی بر گرفتم
امید از زندگانی بر گرفتم
چنان در عشق او دیوانه گشتم
که در دیوانگی افسانه گشتم
خرد میگفت کی مدهوش بیمار
غمش را در میان جان نگه دار
اگر دل میدهی باری بدو ده
به هر خواری که آید دل فرو ده
گهی چون شمع میافروز از عشق
چو پروانه گهی میسوز از عشق
میندیش ار جگر خوناب گیرد
که چشم از آتش دل آب گیرد
خراب عشق شو کاباد گشتی
غلام عشق شو کازاد گشتی
حدیث عشق انجامی ندارد
خرد جز عاشقی کامی ندارد
منوش از دهر جز پیمانهٔ عشق
میاور یاد جز افسانهٔ عشق
دلی کو با بتی عشقی نورزد
مخوانش دل که او چیزی نیرزد
نداند هرکه او شوقی ندارد
که دل بی عاشقی کامی ندارد
چرا جز عشق چیزی پرورد دل
اگر سوزی نباشد بفسرد دل
مباد آندل که او سوزی ندارد
هوای مجلس افروزی ندارد
برو در عشقبازی سر برافراز
به کوی عشق نام و ننگ در باز
کزین بهتر خرد را پیشهای نیست
وزین به در جهان اندیشهای نیست
شنیدم پند و دل در عشق بستم
چو مدهوشان ز جام عشق مستم
به دست عشق دادم ملک جانرا
صلای عشق در دادم جهان را
وگر در دام عشق انداختم دل
شدم آماج محنت باختم دل
از این پس کعبهٔ من کوی او بس
مرا محراب جان ابروی او بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در نخستین روزی که زیبایی چشم او مرا مجذوب کرد، عشق او در جانم آتش زد. از جوانی و زندگی امیدی برنیاوردم و در دیوانگی عشقش غرق شدم. خرد به من میگفت که از او غم نخورم، اما به شدت عاشقش شدم. گاهی چون شمع از عشق میافروختم و گاهی چون پروانه میسوزم. عشق به من آموزش میدهد که جز عشق نتیجهای دیگر نیست و دل بدون عشق ارزشی ندارد. به هر دلی که محبت نداشته باشد، نمیتوان نامدل گذاشت. من تنها در پی عشق هستم و کعبه و محرابم کوی اوست. در نهایت، عشق برای من جهان را معنا میدهد و من در مستی عشق غرق شدهام.
هوش مصنوعی: در اولین روزی که این چشم زیبا و پر از درد مرا به عشق خود سوزاند، آتش عشق در وجودم شعلهور شد.
هوش مصنوعی: من از جان و جوانیام دل بریدم و دیگر به زندگیام امیدی ندارم.
هوش مصنوعی: در عشق او چنان مجنون شدم که خود به یک داستان دیوانگی تبدیل شدم.
هوش مصنوعی: خرد به من میگوید که مراقب این بیمار باش و غم او را در دل نگهدار.
هوش مصنوعی: اگر قلبت را به کسی میسپاری، با هر دشواری و رنجی که پیش میآید، آن را به او بده و از خودت صرفنظر کن.
هوش مصنوعی: گاهی مانند شمع به خاطر عشق روشن و درخشان میشوی، و گاهی مانند پروانه از عشق میسوزی.
هوش مصنوعی: نگران نباش که اگر دل به درد آید، چشمات از آتش عشق اشک نخواهد ریخت.
هوش مصنوعی: در عشق و محبت غرق شو تا از قید و بندهای زندگی آزاد شوی. وقتی که عشق را بپذیری، به جایگاه بندگی و خدمتگزار عشق نائل میشوی و از شرایط قبلی خود رهایی مییابی.
هوش مصنوعی: عشق داستانی پایانناپذیر دارد و هیچ کس جز عاشقان طعم موفقیت را نخواهد چشید.
هوش مصنوعی: از زندگی جز عشق را نچش، و از داستان عشق غیر از یادهایش را فراموش کن.
هوش مصنوعی: اگر دلی با معشوقی عشق نورزد، آن دل را دل ننامید، زیرا چنین دلی ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که شوقی در دل ندارد، نخواهد فهمید که دل بدون عشق نمیتواند لذتی ببرد.
هوش مصنوعی: چرا دل من جز عشق چیزی نمیخواهد؟ اگر آتشی در دل نباشد، دل هم بیفایده میشود.
هوش مصنوعی: مبادا کسی بیاحساس به اینجا بیاید که هیچ حرارتی برای گرم کردن جمع ندارد.
هوش مصنوعی: به محفل عشق برو و سر بلند کن، در کوی عشق به مسائل خوب و بد فکر نکن.
هوش مصنوعی: هیچ چیز بهتر از خرد و دانایی نیست و در دنیا نیز اندیشهای بالاتر از آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: شنیدم نصیحتهایی در مورد عشق و تصمیم گرفتم که به عشق بپیوندم. مثل کسی که از شراب عشق سرمست شده و در حال بیخبری است.
هوش مصنوعی: من زندگی و وجودم را به عشق سپردم و صدای عشق را به همهی دنیا رساندم.
هوش مصنوعی: اگر در دام عشق گرفتار شوم، قلبم هدف اندوه و مشکلات خواهد شد و در نتیجه، دلباختگیام را از دست میدهم.
هوش مصنوعی: از این لحظه به بعد، مکان مقدس من عشق اوست و برای من، تنها سجدهگاه و نقطهٔ نورانی زندگیام، ابروی اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.