دگر برون شدنم زین دیار ممکن نیست
دگر غریبیم از کوی یار ممکن نیست
مرا از آن لب شیرین و زلف عارض تو
شکیب و طاقت و صبر و قرار ممکن نیست
دلا بکوش مگر دامنش به دست آری
که وصل بیطلب و انتظار ممکن نیست
من اینکه عشق نورزم مرا به سر نرود
من اینکه می نخورم در بهار ممکن نیست
در آن دیار که مائیم حالیا آنجا
مسافران صبا را گذار ممکن نیست
عبید هم غزلی گاه گاه اگر بتوان
بگو که خوشتر از این یادگار ممکن نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.