گنجور

 
عبید زاکانی

از ثقات مروی است که مردم در ایام سابق سخاوت را پسندیده داشته‌اند و کسی را که بدین خلق معروف بوده شکر گفته‌اند و بدان مفاخرت نموده فرزندان را بدین خصلت تحریض کرده‌اند. این قشم را چنان معتقد بوده‌اند که اگر مثلا شخصی گرسنه‌ای را سیر کردی یا برهنه‌ای را پوشاندی یا درمانده‌ای را دست گرفتی از آن عار نداشتی و تا به حدی در این باب مبالغه کردندی که اگر کسی این سیرت ورزیدی مردم او را ثنا گفتندی، و قطعا او را بدین سبب عیب نکردندی. علماء در تخلید ذکر او کتب پرداختندی و شعرا مدح او گفتندی.

استدلال این معنی از آیات بینات می‌توان کرد که «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها، لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون». و از حضرت رسالت مروی است که :«السخی لایدخل النار و لو کان فاسقا».

عزیزی در این باب گفته است:

بزرگی بایدت دل در سخا بند

سر کیسه به برگ گندنا بند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode