روی تو که آئینه رخسار تجلیست
تابنده چو خورشید ز انوار تجلیست
هرگز نکند جز تو بدیداربتان میل
هر دیده که آن مایل دیدار تجلیست
مهر تو بهر سینه که جا کرده نهانی
پیداست که گنجینه اسرار تجلیست
گر سر برود در قدم شمع چه پرواش
پروانه بیدل که پرستار تجلیست
محروم نگردان ز نظر گاه جمالت
صاحبنظری را که طلبکار تجلیست
از ثابت و سیاره فزون منزلتش هست
حسنت که متاع سربازار تجلیست
ای گل مشکین خار جفا برجگر نور
کان بلبل دستان زن گلزار تجلیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.